تیرماه امسال اولینبار بود که سر از ژاپن درمیآورد و مردم ملیتهای مختلف را میدید. او رفته بود تا در المپیاد ریاضی ۲۰۲۳ ژاپن شرکت کند. رقابت سختی بود. شش سؤال به او داده بودند و دو روز وقت داشت که آنها را حل کند. راه حل هر سؤال ممکن بود چندصفحه بشود. غذاهای حلال را بهسختی پیدا میکرد و خوراک باب میلی نداشت. بعد از تحویلدادن پاسخها، با کمک استادانش حدس میزد چه نمرهای میگیرد.
سرانجام نتایج اعلام شد و محمدارمیا قاصری مدال نقره المپیاد جهانی ریاضی را از آن خود کرد تا نام این نوجوان محله آزادشهر، بین افتخارآفرینان کشور ثبت شود. گرچه ارمیا هوش ریاضی بالایی دارد، برای رسیدن به این جایگاه، مسیر پرفرازونشیبی را همراه خانوادهاش طی کرده است.
سیزدهسالی است که خانواده ارمیا بهدلیل شغل پدر، رفتوآمد زیادی به شهرستان قائن در خراسان جنوبی دارند. ارمیا از کودکی علاقه و استعدادش به ریاضی را نشان داده بود، اما هیچوقت خانوادهاش گمان نمیکردند این استعداد، او را به سکوی مسابقات جهانی برساند.
ارمیا حتی زمانیکه مدرسه نرفته بود، به کتاب و دفتر ریاضی خواهر بزرگش علاقه نشان میداد و متفکرانه راهحلهای آن را نگاه میکرد. وقتی خودش راهی مدرسه شد، علاقهاش به ریاضی بیشتر نمود پیدا کرد.
او تعریف میکند: کلاس سوم دبستان معلمی داشتم به نام آقای ایوبی که متوجه استعداد من شد و خیلی تشویقم میکرد. از او ممنونم، زیرا این تشویقهایش تأثیر مثبتی در روحیهام گذاشت.
بعد از آن هرچه مسائل ریاضی سختتر میشد، ارمیا عطش بیشتری برای حلکردن آن پیدا میکرد. هرچه بیشتر با مسئلهای کلنجار میرفت، لذت بیشتری میبرد تا اینکه از کلاس هفتم وارد مدرسه تیزهوشان شد.
استعداد و مهارتی که ارمیا در حل مسائل ریاضی تیزهوشان داشت، مسیر او را مشخص کرد و از همان زمان، خودش و دیگران میدانستند که او باید در رشته ریاضی تحصیل کند.
ارمیا یاد معلمش میکند و میگوید: آقای محمد روحانی خیلی در این مقطع به من کمک کرد. کتابهای المپیاد را به من معرفی میکرد و سعی داشت استعدادم را به این سمت هدایت کند. او کلاس هفتم و هشتم در مسابقات هندسه شرکت و همینها او را با المپیاد هندسه آشنا کرد.
ملیحه علویزاده، دیگر معلمی است که ارمیا او را خیلی تأثیرگذار میداند و دربارهاش چنین میگوید: من هیچ آشنایی با مسابقات المپیاد نداشتم و دنبال شرکت در آن نبودم، اما خانم علویزاده که متوجه استعدادم شد، خودش اسمم را در المپیاد نوشت و بدین طریق من وارد این عرصه شدم.
او کلاس هشتم، در مسابقات المپیاد هندسه کشوری مدال نقره را کسب میکند و از آن به بعد، المپیاد برایش جدیتر میشود، اما مشکلاتی هم سر راهش قرار میگیرد.
ارمیا ادامه میدهد: بعد از این مقام، در تهران، دو نفر از معلمان المپیاد از من خواستند در کلاسهای آنجا شرکت کنم، اما چون ما بیشتر وقتها ساکن قائن بودیم، نمیتوانستم به آنجا بروم. خدا خیرش دهد سیدرضا حسینی، یکی از معلمان را که موقع شیوع کرونا که کلاسها مجازی شد، تماس گرفت و گفت حالا که کلاسها مجازی است، میتوانم در آن شرکت کنم.
از آن به بعد ارمیا بهطور مجازی از این کلاسها استفاده میکرد، اما هر دوهفته یکبار هم باید حضوری در کلاس حاضر میشد. اینجا بود که به قول خودش، پدر و مادرش جهاد کردند و هردوهفته یک بار، چهارشنبه از قائن راهی تهران میشدند تا پنجشنبه و جمعه، او از کلاسها استفاده کند و باز به سمت قائن حرکت میکردند تا پدرش صبح شنبه بتواند سر کارش حاضر باشد.
آنها دوسال را با این سختی و در رفتوآمد بین قائن و تهران سر کردند تا اینکه ششماه پیش ساکن مشهد و محله آزادشهرشدند.
او میگوید: در خراسان جنوبی، مدرسه و معلمی نداریم که بتواند در سطح المپیاد با دانشآموزان کار کند. من هم اگر معلمانی که از آنها نام بردم، سر راهم قرار نمیگرفتند، به المپیاد نمیرسیدم. سال۹۷ مدال نقره کشوری در رشته هندسه، سال۱۴۰۰ مدال نقره کشوری المپیاد ریاضی، سال۱۴۰۱ مدال طلای المپیاد کشوری ریاضی و خطکش طلای هندسه را از آن خود کرد. همه اینها هم تجربهای شدند تا سال۱۴۰۲ مدال نقره مسابقات جهانی ریاضی را به دست آورد.
ارمیا تعریف میکند: بعداز گرفتن مدال طلای المپیاد کشوری، به کمپ آموزشی چین دعوت شدم. در آنجا رتبههای برتر بیست کشور حضور داشتند. غذاهای چینی، یکی از خاطرات و سختیهایی است که ارمیا از آن یاد میکند: «غذای حلال را بهسختی پیدا میکردیم. تنها غذای حلالشان ناگت مرغ بود و از بس این غذا را خوردم، دلم را زده بود. نانها و باقی غذاهایشان هم با ذائقه من جور درنمیآمد و صبحها، صبحانهام فقط آب سیب بود. البته روز عید قربان، سرپرستان تیم عربستان، ما را مهمان کردند و یک چلو گوشت خوشمزه خوردیم.»
به گفته او، ارتباط عربها با آنها خوب بوده است. حتی وقتی میخواسته نماز بخواند، شرکتکنندگان اهل تسنن که میدانستند او شیعه است و با مُهر نماز میخواند، برایش مُهر میآوردند. او بعداز چین، برای شرکت در مسابقات جهانی، راهی ژاپن شد. غیر از مسابقات، خاطرهای که در ذهن او مانده، مربوطبه ایراندوستی یکی از استادان است.
میگوید: هرسال چهار استاد همراه تیم فرستاده میشود و این استادان، هنگام ترجمه، دفاع از راهحلها و امتیازگیری نقش دارند. امسال هم غیر از استادانی که همراه ما بودند، یکی از ایرانیانی که چندسال پیش، خودش در المپیاد قبول شده بود و با فضای مسابقات و داوری آشنایی داشت، با هزینه شخصی از فرانسه به ژاپن آمد تا تیم ایران را همراهی کند.
به گفته ارمیا حضور چنین افرادی، مایه دلگرمی بیشتر تیم است و باتوجهبه اینکه رقابتها بسیار نزدیک هم است و تفاوت هر رتبه با رتبه بعدی، ممکن است بهعنوان مثال فقط ۲۵صدم نمره باشد، تجربیات چنین افرادی کمک میکند که حقی از تیم ایرانی ضایع نشود.
از تیم ششنفره ایران، یکنفر مدال طلا، چهارنفر نقره و یکنفر برنز کسب کردند که ارمیا دارنده یکی از مدالهای نقره بوده است. درمجموع هم از بین ۱۱۲کشور، رتبه یازدهم ریاضی به ایران تعلق میگیرد.
او که با زحمت بیشمار به مسابقات المپیاد راه یافته، نگران دیگر دانشآموزان است و میگوید: در خیلی از شهرها، مدرسه و معلمی که در سطح المپیاد باشد، نداریم و این باعث میشود استعدادهای بیشماری که در سایر شهرستانها داریم، شناسایی نشوند.
معتقد است اگر در سایر شهرها هم امکانات آموزشی مناسبی فراهم شود، استعدادهای بیشتری به مقاطع بالا میرسند و بدین طریق رتبه جهانی ایران افزایش پیدا میکند.
ارمیا، مهرماه امسال، بدون کنکور دانشجوی دانشگاه صنعتی شریف تهران شده است و میخواهد همزمان در دو رشته مهندسی کامپیوتر و ریاضی محض تحصیل کند. او برخلاف خیلیها که فکر مهاجرت به خارج از کشور وسوسهشان میکند، قصد دارد در ایران بماند و همینجا به مردمش خدمت کند.
* این گزارش پنجشنبه ۱۸آبانماه ۱۴۰۲ در شماره ۵۲۷ شهرآرامحله منطقه ۱۱ و ۱۲ چاپ شده است.